| عنوان |
مطالعه و بررسی کاربردهای روانشناسی اجتماعی در اقتصاد |
| سال تهیه : 1404 | تعداد اسلاید : 43 |
| فرمت فایل : ppt-pptx | نوع فایل : پاورپوینت |
| کیفیت : طلایی | مناسب : دانشجویان |
حوزه روانشناسی اجتماعی در اقتصاد به عنوان یک قلمرو میانرشتهای، به تحلیل عمیق شیوههایی میپردازد که در آن، فرآیندهای روانی فردی و پویاییهای اجتماعی، تصمیمات و رفتارهای اقتصادی انسان را تحت تأثیر قرار میدهند. این دیدگاه، مدل کلاسیک “انسان اقتصادی” را که فرد را موجودی کاملاً عقلانی و همواره در پی بیشینهسازی منافع شخصی خود میداند، به چالش میکشد و دریچهای نو به سوی درک واقعبینانهتر از اقتصاد میگشاید.
مقدمه ورود روانشناسی به اقتصاد با زیر سؤال بردن مفهوم “عقلانیت نامحدود” آغاز شد. اقتصاددانان و روانشناسانی چون هربرت سایمون با معرفی مفهوم “عقلانیت محدود” استدلال کردند که توانایی انسان برای تصمیمگیری بهینه، توسط محدودیتهای شناختی (مانند حافظه و توجه)، اطلاعات ناقص و محدودیت زمانی، مقید شده است. این دیدگاه، زمینهساز ظهور “اقتصاد رفتاری” شد که به طور نظاممند، تأثیرات روانشناختی بر تصمیمات اقتصادی را مطالعه میکند. یکی از مفاهیم بنیادین در این حوزه، “حسابداری ذهنی” است که توسط ریچارد تیلر مطرح شد. این نظریه نشان میدهد که افراد پول را یک دارایی قابل تعویض نمیدانند، بلکه آن را در حسابهای ذهنی جداگانهای دستهبندی میکنند. به عنوان مثال، پولی که از طریق یک هدیه یا قرعهکشی به دست میآید، در یک حساب ذهنی “بادآورده” قرار میگیرد و راحتتر خرج میشود، در حالی که پساندازی که حاصل ماهها کار سخت است، در حساب “سرمایه” جای گرفته و با وسواس بیشتری مدیریت میشود. این تفکیک ذهنی، با وجود آنکه از نظر منطق اقتصادی بیمعناست، تأثیر شگرفی بر الگوهای مصرف و پسانداز خانوارها دارد.
یکی از درخشانترین دستاوردهای این حوزه، “نظریه چشمانداز” است که توسط روانشناسان برجسته، دانیل کانمن و آموس تورسکی، توسعه یافت. این نظریه به جای تمرکز بر وضعیت نهایی ثروت، بر سود و زیانهای نسبی نسبت به یک “نقطه مرجع” (معمولاً وضعیت فعلی) تأکید میکند. نظریه چشمانداز دو ویژگی اصلی رفتار انسان را توصیف میکند: اول، “زیانگریزی” که بیانگر آن است که تأثیر روانی یک زیان، تقریباً دو برابر قویتر از احساس خوشایند ناشی از سودی به همان اندازه است. این پدیده توضیح میدهد که چرا سرمایهگذاران تمایل دارند سهام زیانده خود را بیش از حد نگه دارند (به امید بازگشت به نقطه اولیه) و سهام سودده را زودتر از موعد میفروشند. دوم، حساسیت کاهشی به سود و زیان است؛ یعنی تفاوت بین ۱۰۰ و ۲۰۰ دلار بسیار معنادارتر از تفاوت بین ۱۰۱۰ و ۱۰۲۰ دلار به نظر میرسد. علاوه بر این، سوگیریهای شناختی دیگری نیز رفتار اقتصادی را منحرف میکنند؛ مانند “اثر لنگر انداختن” که در آن، اولین اطلاعات دریافتی (مثلاً قیمت اولیه یک کالا) به عنوان یک لنگر ذهنی عمل کرده و قضاوتهای بعدی را تحت تأثیر قرار میدهد، یا “اثر چارچوببندی” که نشان میدهد نحوه ارائه یک انتخاب (مثلاً “۹۰٪ بدون چربی” در مقابل “۱۰٪ چربی”) میتواند تصمیم نهایی را به کلی تغییر دهد.
فراتر از فرآیندهای شناختی فردی، روانشناسی اجتماعی بر نقش حیاتی “تأثیرات اجتماعی” در عرصه اقتصاد تأکید میکند. انسانها موجوداتی اجتماعی هستند و تصمیمات اقتصادی آنها به شدت تحت تأثیر رفتار دیگران و “هنجارهای اجتماعی” قرار دارد. پدیده “رفتار گلهای” که در آن افراد به جای اتکا به تحلیل شخصی، از تصمیمات اکثریت پیروی میکنند، میتواند منجر به ایجاد حبابهای قیمتی خطرناک و سقوطهای ناگهانی در بازارهای مالی شود. این رفتار نه تنها در بورس، بلکه در انتخاب مد، رستوران و حتی خرید ملک نیز مشاهده میشود. هنجارهای اجتماعی مربوط به انصاف و عمل متقابل نیز نقش مهمی ایفا میکنند. آزمایشهایی مانند “بازی اولتیماتوم” نشان دادهاند که افراد حاضرند از منفعت مالی خود بگذرند تا فردی را که پیشنهادی ناعادلانه ارائه داده، تنبیه کنند؛ این رفتار با مدل منفعتطلبانه محض در تضاد است. درک این پویاییها منجر به توسعه مفهوم “تلنگر” در سیاستگذاری شده است. تلنگرها مداخلات کوچکی در “معماری انتخاب” هستند که با حفظ آزادی افراد، آنها را به سمت تصمیمات بهتر (مانند پسانداز بیشتر برای بازنشستگی از طریق ثبتنام خودکار یا ترویج مصرف غذای سالم با قرار دادن آن در دسترس) هدایت میکنند.
فهرست مطالب:
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.