| عنوان |
بررسی نقش سوگیری های شناختی در تشدید علائم اختلال اضطراب فراگیر (GAD) |
| سال تهیه : 1404 | تعداد اسلاید : 29 |
| فرمت فایل : ppt-pptx | نوع فایل : پاورپوینت |
| کیفیت : طلایی | مناسب : دانشجویان |
اختلال اضطراب فراگیر (GAD) تنها یک حالت نگرانی ساده و گذرا نیست، بلکه ریشه در نحوه پردازش اطلاعات توسط مغز دارد. یکی از عوامل کلیدی که باعث میشود افراد مبتلا به این اختلال در چرخه بیپایانی از ترس و دلهره گرفتار شوند، وجود سوگیری های شناختی است که واقعیت را در ذهن آنها تحریف میکند و هشدارهای خطر را بسیار پررنگتر از واقعیت نشان میدهد.
درک عمیقتر اختلال اضطراب فراگیر نیازمند نگاهی فراتر از علائم جسمانی مانند تپش قلب، بیقراری یا تنش عضلانی است؛ برای شناخت دقیق این معضل باید به اتاق فرمان بدن، یعنی مغز و الگوهای فکری حاکم بر آن توجه کرد. افراد مبتلا به GAD معمولاً دنیا را مکانی ناامن، غیرقابل پیشبینی و پر از تهدیدهای بالقوه میبینند، حتی زمانی که شواهد عینی و منطقی برای این احساس وجود ندارد. این وضعیت ناشی از یک سیستم هشدار درونی است که بیش از حد حساس شده و نمیتواند تفاوت میان یک احتمال بسیار ضعیف و یک خطر حتمی را تشخیص دهد. در واقع، مکانیسمهای پردازش اطلاعات در این افراد به گونهای تنظیم شدهاند که کوچکترین ابهامی در محیط پیرامون را به عنوان مقدمهای برای یک فاجعه قریبالوقوع تفسیر میکنند. این فرآیند ذهنی پیچیده باعث میشود که فرد نه تنها نگران اتفاقات روزمره باشد، بلکه دچار نوعی “نگرانی درباره نگرانی” شود؛ حالتی که در آن فرد از اینکه نمیتواند افکار خود را کنترل کند، دچار اضطراب مضاعف میشود و این چرخه معیوب، زمینهساز تداوم و تشدید علائم بالینی در درازمدت میگردد.
نقش الگوهای فکری ناکارآمد در این میان بسیار حیاتی و تعیینکننده است، زیرا این الگوها مانند فیلترهایی نامرئی عمل میکنند که ورودیهای حسی و اطلاعات محیطی را قبل از رسیدن به سطح آگاهی فرد، دستکاری و غربال میکنند. برای مثال، پدیدهای به نام “سوگیری توجه” باعث میشود که ذهن فرد به صورت ناخودآگاه، سریع و مغناطیسوار تنها جذب محرکهای منفی یا تهدیدآمیز شود و جنبههای مثبت، آرامبخش یا خنثی محیط را نادیده بگیرد. علاوه بر این، “سوگیری تفسیری” موجب میشود که فرد در مواجهه با موقعیتهای دوپهلو و مبهم، بلافاصله منفیترین و خطرناکترین سناریوی ممکن را انتخاب کند. تصور کنید دوستی تماس شما را پاسخ نمیدهد؛ یک ذهن سالم ممکن است فکر کند او مشغول است، اما ذهنی که تحت تأثیر این خطاهاست، بلافاصله نتیجه میگیرد که طرد شده، خطایی مرتکب شده یا اتفاق ناگواری برای آن دوست رخ داده است. این تحریفها به صورت خودکار رخ میدهند و فرد اغلب از وجود آنها بیخبر است، اما نتیجه نهایی آنها تشدید احساس ناتوانی در برابر آینده و افزایش سطح هشیاری دائمی برای مقابله با خطراتی است که اغلب وجود خارجی ندارند.
تداوم اختلال اضطراب فراگیر وابستگی شدیدی به تثبیت و تکرار همین خطاهای پردازشی دارد، زیرا آنها مانع از تجربه اصلاحی میشوند و اجازه نمیدهند فرد متوجه شود که بسیاری از نگرانیهایش هرگز به واقعیت نمیپیوندند. زمانی که ذهن مدام در حال پیشبینی فاجعه (فاجعهسازی) است و احتمالات منفی را بیش از حد بزرگنمایی میکند، سیستم عصبی بدن در حالت آمادهباش دائمیِ “جنگ و گریز” باقی میماند و این تنش مزمن، هم سلامت روان و هم سلامت جسم را به شدت فرسوده میکند. رفتارهای ایمنیطلب و اجتنابی که در پی این افکار میآیند، مانند دوری از موقعیتهای چالشبرانگیز یا چک کردنهای وسواسی اخبار و احوال اطرافیان، تنها باعث تقویت باورهای غلط در ذهن میشوند. از این رو، درک کلیات این موضوع نشان میدهد که مشکل اصلی در GAD خودِ وقایع بیرونی نیستند، بلکه عینکی است که فرد با آن به وقایع مینگرد. شناخت این مکانیزمها قدم اول در درمانهای روانشناختی است تا با ایجاد انعطافپذیری ذهنی، فرد بتواند از زاویهای واقعبینانهتر به مسائل نگاه کند و چرخهای را که ذهنش علیه آرامش او ایجاد کرده، در هم بشکند.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.