| عنوان |
مطالعه ای بر نظریه بار شناختی و کاربرد آن در طراحی آموزشی |
| سال تهیه : 1404 | تعداد اسلاید : 29 |
| فرمت فایل : ppt-pptx | نوع فایل : پاورپوینت |
| کیفیت : طلایی | مناسب : دانشجویان |
طراحی آموزشی مؤثر و کارآمد، نیازمند درک عمیقی از نحوه پردازش اطلاعات توسط مغز انسان و محدودیتهای حافظه است. در این راستا، نظریه بار شناختی (Cognitive Load Theory) به عنوان یکی از معتبرترین چارچوبهای علمی، به طراحان کمک میکند تا محتوای آموزشی را به گونهای سازماندهی کنند که یادگیری تسهیل شده و از سردرگمی یادگیرنده جلوگیری شود.
این نظریه که نخستین بار در دهه ۱۹۸۰ توسط جان سوئلر مطرح شد، بر پایه معماری شناختی انسان بنا شده است و بر این اصل استوار است که حافظه کاری (Working Memory) انسان دارای ظرفیتی بسیار محدود برای پردازش اطلاعات جدید است، در حالی که حافظه بلندمدت (Long-term Memory) ظرفیتی تقریباً نامحدود دارد. چالش اصلی در یادگیری زمانی رخ میدهد که حجم اطلاعات ورودی از ظرفیت حافظه کاری فراتر رود؛ وضعیتی که به آن «سربار شناختی» میگویند و منجر به اختلال در یادگیری و کاهش عملکرد میشود. در واقع، یادگیری عمیق تنها زمانی اتفاق میافتد که اطلاعات بتوانند به درستی در حافظه کاری پردازش شده و سپس به صورت طرحوارههای (Schemas) سازمانیافته به حافظه بلندمدت منتقل شوند. بنابراین، درک محدودیتهای پردازشی مغز و شناخت مکانیزمهایی که باعث اشغال فضای حافظه کاری میشوند، مقدمهای حیاتی برای هرگونه فعالیت آموزشی است تا اطمینان حاصل شود که انرژی ذهنی یادگیرنده صرفاً صرف تلاش برای فهمیدن ساختار نامناسب محتوا نمیشود، بلکه معطوف به درک مفاهیم اصلی میگردد.
در کاربرد عملی این نظریه برای طراحی آموزشی، تفکیک سه نوع بار شناختی «درونی»، «بیرونی» و «مطلوب» (یا وابسته) از اهمیت ویژهای برخوردار است. بار شناختی درونی به پیچیدگی ذاتی موضوع درس بستگی دارد و تغییر آن دشوار است، اما میتوان با قطعهقطعه کردن مطالب (Chunking) آن را مدیریت کرد. در مقابل، بار شناختی بیرونی مستقیماً به نحوه طراحی و ارائه مواد آموزشی مربوط میشود؛ برای مثال، استفاده از متون طولانی بدون تصویر، یا ارائه توضیحات صوتی و متنی همزمان که باعث تداخل توجه میشود، بار اضافی و مضری را به ذهن تحمیل میکند که طراح آموزشی باید با استفاده از اصول چندرسانهای آن را به حداقل برساند. هدف نهایی طراحی آموزشی بر اساس این نظریه، کاهش بار بیرونی و مدیریت بار درونی است تا ظرفیت خالی شده حافظه کاری به بار شناختی مطلوب اختصاص یابد؛ یعنی تلاشی که یادگیرنده آگاهانه برای ساختن طرحوارههای ذهنی و خودکارسازی یادگیری انجام میدهد. تکنیکهایی مانند استفاده از مثالهای حلشده، پرهیز از تقسیم توجه (Split-attention effect) و ارائه اطلاعات در کانالهای دیداری و شنیداری مکمل، از جمله راهکارهای عملی هستند که بر اساس این نظریه برای افزایش اثربخشی دورههای آموزشی به کار گرفته میشوند.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.