| عنوان |
بررسی اقتصاد رفتاری و کاربرد آن در بازاریابی |
| سال تهیه : 1404 | تعداد صفحات : 17 |
| فرمت فایل : docx | نوع فایل : WORD قابل ویرایش |
| کیفیت : طلایی | مناسب : دانشجویان |
اقتصاد رفتاری در بازاریابی یک حوزه بینرشتهای حیاتی است که روانشناسی و اقتصاد را ترکیب میکند تا درک عمیقتری از نحوه تصمیمگیری مصرفکنندگان به دست آورد و استراتژیهای بازاریابی را بر این اساس بهینه سازد.
اقتصاد رفتاری به عنوان واکنشی در برابر مدلهای سنتی اقتصاد مطرح شد که فرض میکردند انسانها همواره تصمیمگیرندگانی منطقی هستند و برای به حداکثر رساندن مطلوبیت خود عمل میکنند. این دیدگاه سنتی، که به “انسان اقتصادی” معروف است، اغلب نتوانست رفتار واقعی و غیرمنطقی مردم را در دنیای واقعی توضیح دهد. اقتصاددانان رفتاری مانند دانیل کانمن و عاموس تورسکی با معرفی مفاهیمی چون نظریه چشمانداز، نشان دادند که تصمیمگیریهای انسانی تحت تأثیر سوگیریهای شناختی، احساسات، و قوانین سرانگشتی قرار دارند. این سوگیریها شامل اثر لنگر انداختن، که در آن افراد بیش از حد به اولین اطلاعاتی که دریافت میکنند تکیه میکنند، یا نفرت از باخت، که در آن درد ناشی از باخت برای افراد بسیار بیشتر از لذت حاصل از یک سود معادل است، میباشند. درک این اصول بنیادین، کلید استفاده مؤثر از اقتصاد رفتاری در زمینههای کاربردی، از جمله بازاریابی، است.
کاربرد اصلی اقتصاد رفتاری در بازاریابی، طراحی استراتژیهایی است که از سوگیریهای شناختی مصرفکنندگان به نفع اهداف کسبوکار استفاده میکنند. یکی از قدرتمندترین ابزارهای مشتق شده از این حوزه، فنون تلنگر است که به معنای تأثیرگذاری بر انتخاب افراد به شیوهای قابل پیشبینی، بدون محدود کردن گزینههای آنها، میباشد. به عنوان مثال، بازاریابان میتوانند از اثر چارچوببندی استفاده کنند؛ به جای تأکید بر اینکه “محصول دارای 5% چربی است”، میتوانند بگویند “محصول 95% بدون چربی است”، که اغلب واکنش مثبتتری در پی دارد. همچنین، با توجه به نفرت از باخت، پیشنهادات آزمایشی رایگان یا تضمین بازگشت پول حس خطر و باخت احتمالی را کاهش میدهد و تمایل به خرید را افزایش میدهد. از سوگیری کمبود، مانند “موجودی محدود” یا “فقط 24 ساعت باقی مانده”، نیز برای ایجاد حس فوریت و تحریک خریدهای سریع استفاده میشود. به طور کلی، اقتصاد رفتاری به بازاریابان این امکان را میدهد که پیامها، قیمتگذاریها، و طراحی محصولات خود را طوری تنظیم کنند که با فرآیندهای فکری غیرمنطقی اما قابل پیشبینی مصرفکننده هماهنگ باشد.
چندین سوگیری شناختی وجود دارند که تأثیر مستقیم و قابل اندازهگیری بر نحوه تصمیمگیری مصرفکنندگان دارند و به طور گستردهای در بازاریابی استفاده میشوند. اثر گله یا اثبات اجتماعی یکی از این موارد است، که در آن مردم تمایل دارند از اقدامات دیگران تقلید کنند، به همین دلیل است که نظرات و رتبهبندیهای مشتریان و نمایش اعداد بزرگ “خریداران قبلی” بسیار مؤثر هستند. سوگیری پیشفرض نیز حائز اهمیت است؛ وقتی مصرفکنندگان مجبور به انتخاب نباشند و گزینهای به عنوان پیشفرض تنظیم شده باشد (مانند تیک خوردن خودکار دریافت خبرنامه)، احتمال بالایی وجود دارد که آن را تغییر ندهند. مثال دیگر، اثر دکوی است، که در آن معرفی یک گزینه سوم (فریبنده) که به وضوح کمتر جذاب است، میتواند انتخاب میان دو گزینه اصلی را به نفع گزینه گرانتر تغییر دهد. استفاده ماهرانه از این اصول، ابزاری قدرتمند برای شکل دادن به ترجیحات مصرفکننده و هدایت آنها به سمت اهداف بازاریابی خاص، و در نهایت، بهینهسازی نرخ تبدیل و افزایش درآمد است.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.