| عنوان |
مطالعه ای بر مدیریت استعداد و نقش آن در پایداری سازمانی |
| سال تهیه : 1404 | تعداد صفحات : 14 |
| فرمت فایل : docx | نوع فایل : WORD قابل ویرایش |
| کیفیت : طلایی | مناسب : دانشجویان |
در دنیای کسبوکار امروز، سازمانها برای بقا و رشد بلندمدت خود نیازمند دستیابی به پایداری سازمانی هستند. این مفهوم فراتر از سودآوری صرف، به معنای ایجاد تعادل میان عملکرد اقتصادی، مسئولیتپذیری اجتماعی و نظارت زیستمحیطی است و تحقق آن به منابعی استراتژیک، بهویژه سرمایههای انسانی، وابسته است.
این تحقیق در 14 صفحه به صورت فایل ورد (WORD) قابل ویرایش و PDF تهیه شده و در ادامه نیز تصویر مربوط به یکی از صفحات آن قرار داده شده است:
در دهههای اخیر، پارادایمهای مدیریتی دچار تحولات بنیادین شدهاند. اقتصاد جهانی از عصری که در آن داراییهای فیزیکی مانند کارخانهها و تجهیزات، منبع اصلی مزیت رقابتی بودند، به دورانی گذار کرده است که در آن، داراییهای نامشهود مانند دانش، نوآوری، و اعتبار برند، حرف اول را میزنند. در مرکز این تحول، سرمایه انسانی قرار دارد؛ یعنی مجموعهای از دانش، مهارتها، و توانمندیهای کارکنان که تقلید آن برای رقبا تقریباً غیرممکن است. دیگر نمیتوان کارکنان را صرفاً بهعنوان یک هزینه در ترازنامه در نظر گرفت؛ آنها موتور محرک خلاقیت، انطباقپذیری و رشد هستند. در چنین فضایی، سازمانها دریافتهاند که موفقیت پایدار آنها نه در گروی بهینهسازی فرآیندهای تولید، بلکه در توانایی آنها برای شناسایی، جذب، پرورش و حفظ افرادی است که میتوانند ارزشآفرینی کنند. این تغییر نگرش، زمینه را برای ظهور یک رویکرد استراتژیک و یکپارچه به نام مدیریت استعداد فراهم کرده است که هدف آن، تضمین دسترسی مستمر سازمان به نیروهای انسانی کلیدی برای دستیابی به اهداف بلندمدتش است.
مدیریت استعداد (Talent Management) صرفاً مجموعهای از وظایف پراکنده واحد منابع انسانی مانند استخدام یا آموزش نیست، بلکه یک فلسفه و رویکرد استراتژیک است که کل سازمان را در بر میگیرد. این رویکرد با این پیشفرض آغاز میشود که همه نقشها در سازمان از اهمیت یکسانی برخوردار نیستند و برخی از جایگاهها تأثیر بسیار بیشتری بر موفقیت استراتژیک دارند. بنابراین، مدیریت استعداد بر شناسایی این نقشهای کلیدی و سپس ایجاد یک “خط لوله استعداد” (Talent Pipeline) برای پر کردن این جایگاهها در حال و آینده تمرکز میکند. این فرآیند یک چرخه مستمر است که شامل جذب بهترینها از بازار کار، توسعه قابلیتهای کارکنان فعلی از طریق آموزش، مربیگری و ارائه تجربیات چالشبرانگیز، و مهمتر از همه، نگهداشت افراد مستعد از طریق ایجاد یک فرهنگ سازمانی جذاب، ارائه مسیرهای شغلی شفاف و نظامهای پاداش منصفانه است. هدف نهایی مدیریت استعداد، همسوسازی کامل استراتژی سرمایه انسانی با استراتژی کلی کسبوکار است تا اطمینان حاصل شود که افراد مناسب، با مهارتهای مناسب، در زمان مناسب و در جایگاه مناسب قرار دارند.
ارتباط میان مدیریت استعداد و پایداری سازمانی، یک ارتباط ذاتی و دوجانبه است. پایداری در ابعاد سهگانهاش (اقتصادی، اجتماعی و زیستمحیطی) نیازمند استعدادهایی است که بتوانند فراتر از وظایف روزمره خود فکر کنند. برای دستیابی به پایداری اقتصادی، سازمان به رهبران و متخصصان نوآوری نیاز دارد که بتوانند مدلهای کسبوکار جدیدی طراحی کنند. برای تحقق پایداری اجتماعی، به مدیرانی نیاز است که بتوانند محیطهای کاری متنوع، فراگیر و اخلاقی ایجاد کنند و روابط مستحکمی با ذینفعان برقرار سازند. و برای رسیدن به پایداری زیستمحیطی، وجود مهندسان و کارشناسانی که بتوانند فرآیندها را بهینهسازی کرده و ردپای کربن سازمان را کاهش دهند، حیاتی است. مدیریت استعداد با جذب، پرورش و حفظ چنین افرادی، به سازمان توانایی میدهد تا استراتژیهای پایداری خود را از سطح شعار به سطح عمل برساند. در واقع، مدیریت استعداد ابزاری است که از طریق آن، فرهنگ پایداری در رگهای سازمان تزریق شده و به بخشی جداییناپذیر از هویت و عملکرد روزمره آن تبدیل میشود.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.