طرحوارههای ناسازگار اولیه و تحریفهای شناختی در بیماران سرطانی
طرحوارههای ناسازگار اولیه (Early Maladaptive Schemas – EMS) الگوهای پایدار و عمیق تفکر و احساس در مورد خود و دنیا هستند که در دوران کودکی شکل میگیرند و میتوانند بر سلامت روان افراد در بزرگسالی، از جمله بیماران سرطانی، تأثیر منفی بگذارند.
برخی از طرحوارههای ناسازگار اولیه رایج در بیماران سرطانی عبارتند از:
- ترک شدگی/رهاشدگی: این طرحواره با احساس ناامنی و ترس از رها شدن توسط افراد مهم در زندگی فرد مشخص میشود.
- محرومیت از استقلال: این طرحواره با احساس وابستگی و نیاز به مراقبت و حمایت از سوی دیگران مشخص میشود.
- بیاعتمادی/سوءاستفاده: این طرحواره با بدبینی و سوءظن نسبت به دیگران مشخص میشود.
- شرم/سرزنش: این طرحواره با احساس بیارزشی و شرم از خود مشخص میشود.
- معیارهای سفت و سخت: این طرحواره با کمالگرایی و انتقاد شدید از خود و دیگران مشخص میشود.
- مجازات: این طرحواره با انتظار تنبیه برای اشتباهات و باور به اینکه فرد لیاقت خوشبختی را ندارد مشخص میشود.
- استحقاق/برخورداری: این طرحواره با باور به اینکه فرد سزاوار چیزهای خوب در زندگی نیست مشخص میشود.
تحریفهای شناختی (Cognitive Distortions) الگوهای فکری ناسالم هستند که میتوانند تفکر و احساس فرد را نسبت به خود، دنیا و رویدادها تحریف کنند. این تحریفها در بیماران سرطانی رایج هستند و میتوانند اضطراب، افسردگی و مشکلات دیگر را تشدید کنند.
برخی از تحریفهای شناختی رایج در بیماران سرطانی عبارتند از:
- تفکر همه یا هیچ: این تحریف شامل دیدن موقعیتها به صورت سیاه و سفید، بدون هیچ نقطه خاکستری در بین آنها میشود. به عنوان مثال، فرد ممکن است فکر کند که “اگر شیمی درمانی من جواب ندهد، من مردهام.”
- فاجعهسازی: این تحریف شامل بزرگنمایی منفی پیامدهای احتمالی یک موقعیت میشود. به عنوان مثال، فرد ممکن است فکر کند که “اگر این آزمایش نشان دهد که سرطان من برگشته است، زندگی من تمام شده است.”
- خواندن ذهن: این تحریف شامل باور به اینکه شما میدانید دیگران چه فکر میکنند یا چه احساسی دارند، بدون هیچ مدرک واقعی میشود. به عنوان مثال، فرد ممکن است فکر کند که “دکتر من واقعاً فکر میکند که من قرار است بمیرم، اما او فقط به من نمیگوید.”
- فیلتر ذهنی: این تحریف شامل تمرکز بر روی اطلاعات منفی و نادیده گرفتن اطلاعات مثبت میشود. به عنوان مثال، فرد ممکن است فقط به دفعاتی که شیمی درمانی او را بیمار میکند فکر کند و تمام دفعاتی را که احساس خوبی دارد نادیده بگیرد.
- استدلال عاطفی: این تحریف شامل باور به اینکه احساسات شما نشان دهنده صحت یک موقعیت هستند، حتی زمانی که اینطور نیستند. به عنوان مثال، فرد ممکن است فکر کند که “من احساس ترس میکنم، پس این وضعیت حتماً خطرناک است.”
- برچسب زدن: این تحریف شامل برچسب زدن به خود یا دیگران با برچسبهای منفی به جای ارزیابی عینی آنها میشود. به عنوان مثال، فرد ممکن است به خود برچسب “شکست خورده” بزند زیرا سرطان او عود کرده است.
طرحوارههای ناسازگار اولیه و تحریفهای شناختی میتوانند تأثیر قابل توجهی بر سلامت روان بیماران سرطانی داشته باشند. این الگوهای فکری میتوانند منجر به:
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.